آشنایی سطحی و غیرعلمی با اصطلاحات و ابزارهای شخصیت شناسی، ممکن است باعث شود که مفاهیم و ابزارهای این حوزه را در فضاهای نامناسبی به کار بگیریم.
این سوالات پیش می آید که آیا واقعاً استفاده از آزمون تیپ شناسی در انتخاب شغل آینده میتواند مفید باشد؟یا اینکه آیا میتوان بر اساس میزان درونگرایی و برونگرایی فردی که به تازگی واردشغلی شده، رضایت شغلی او را در آینده پیشبینی کرد؟این نوع سوالات را نمیتوان بر اساس تجربههای موردی پاسخ داد و صرفاً با شناخت عمیق مبانی علمی شخصیت شناسی، میتوانیم آنها را به درستی پاسخ دهیم.
مباحث شخصیت شناسی با تجربههای روزمرهی زندگی ما گره خوردهاند.به همین علت، همواره این وسوسه وجود دارد که هر آنچه را در این مباحث میآموزیم، به سرعت به خود و اطرافیانمان نسبت دهیم و در جستجوی مصداقهایی برای آنها باشیم.این نوع مصداقیابیهای شتابزده، میتوانند ما را به سمت تحلیلهای نادرست و غیردقیق و نیز سوگیری در تصمیم گیری سوق دهند.حتماً شما هم کسانی را دیدهاید که به محض آشنایی سطحی با اصطلاحاتی مانند درونگرا، برونگرا، آرکتایپ، تیپ شخصیتی، شخصیت شناسی MBTI و مانند اینها، هر روز و هر لحظه در پی تحلیل شخصیت دیگران هستند و چه بسا با اتکا به دانستههای سطحی خود، قاطعیت بیشتری در قضاوتهای خود بهخرج دهند.
پس شرکت در این آزمون ها نمی تواند صددرصد ضمانتی برای شما وکارشما باشد،درنتیجه برای تشخیص بهتروبیشتر نتیجه ی آزمون شخصیت شناسی خود ازمتخصصین این حوزه مشاوره بگیرید.